نه خیر اون این آدمکه
ادمک ترسیده که شمایید
من فعلا تو فضام دارم چرت و پرت میگم
اینا هم همش توهمه .....وای چه توهمی..
یکشنبه 86 دی 2
, ساعت 2:46 عصر |[ پیام]
اوخ اوخ .... چقدرم ترسید ...هنوزم داره میترسه!!! احترام؟؟ .... چشم میذاره
یکشنبه 86 دی 2
, ساعت 2:38 عصر |[ پیام]
می دونی من کیم
می دونی به کی توهین کردی
من قالب ساز برزگ میتیکامان
احترام بگذا رید
می دونی به کی توهین کردی
من قالب ساز برزگ میتیکامان
احترام بگذا رید
یکشنبه 86 دی 2
, ساعت 2:32 عصر |[ پیام]
دیگر خموش باید شد.
خموشی همان است که باید لب برگفت
باید سوخ......ت
خموشی همان است که باید لب برگفت
باید سوخ......ت
یکشنبه 86 دی 2
, ساعت 2:29 عصر |[ پیام]
نچ نچ ... هفت خط ، با فونت دست خورده. یحتمل جریمه...
یکشنبه 86 دی 2
, ساعت 2:5 عصر |[ پیام]
اینک من خسته از کار اومدم و هم گشنمه و هم خوابم میاد و باز با یه عالم مشق شب اومدم. میشه .... پلیز هلپ می؟؟
یکشنبه 86 دی 2
, ساعت 2:3 عصر |[ پیام]
من پیشمان
نیستم
من به این تسلیم ها می اندیشم ، این تسلیم های درد آلود
من صلیب سر
نوشتم را
برفراز تپههای قتلگاه خویش بوسیدم
نیستم
من به این تسلیم ها می اندیشم ، این تسلیم های درد آلود
من صلیب سر
نوشتم را
برفراز تپههای قتلگاه خویش بوسیدم
یکشنبه 86 دی 2
, ساعت 2:0 عصر |[ پیام]
دردی است درون سینه ام
رنج و غم آغشه اندر سینهام
آدم وقتی فاز غم میگیره چرت و پرت میگه
رنج و غم آغشه اندر سینهام
آدم وقتی فاز غم میگیره چرت و پرت میگه
یکشنبه 86 دی 2
, ساعت 1:58 عصر |[ پیام]
ای کنج خرابات نشسته
ای آنکه خرابات به رو تو نشسته.
ای صاحب ویرانه غمناک کجایی
وقتش نشده ما ببری اخر تو کجایی؟؟؟؟؟؟
ای آنکه خرابات به رو تو نشسته.
ای صاحب ویرانه غمناک کجایی
وقتش نشده ما ببری اخر تو کجایی؟؟؟؟؟؟
یکشنبه 86 دی 2
, ساعت 1:56 عصر |[ پیام]
ای آرامش خفته به کجایی
یاهیچ نیایی و ندانی که کجایی
من از ارامش خود با تو بگویم
تو رنج و غمم را به رخم می گشایی
یاهیچ نیایی و ندانی که کجایی
من از ارامش خود با تو بگویم
تو رنج و غمم را به رخم می گشایی
یکشنبه 86 دی 2
, ساعت 1:54 عصر |[ پیام]