خوش به حال شکارچی ها...

 یکشنبه 86 دی 2 , ساعت 12:39 عصر |[ پیام]
وقتی یه فایل ورد 2007 برات ایمیل میشه، دیگه نمی تونی با گوگل بخونیش؛ بدون اینکه دانلودش کنی...

 یکشنبه 86 دی 2 , ساعت 12:21 عصر |[ پیام]
وقتی خواستنی هستی که بخندی. وقتی دوست داشتنی هستی که هیچ مشکلی نداشته باشی و بتونی لبخند بزنی...
 یکشنبه 86 دی 2 , ساعت 12:15 عصر |[ پیام]
والله غیرت می‏خواد...از داداش آدم جلوی چشم آدم کار بکشن و آدم  هم نتونه کاری بکنه...والله طاقت می‏خواد...
 یکشنبه 86 دی 2 , ساعت 12:10 عصر |[ پیام]
خدا جونم میشه بعضی قسمتارو خودت فاکتور بگیری و یه وقت گوش نکنی. مرسی خدا جونم. بای.
 یکشنبه 86 دی 2 , ساعت 3:15 صبح |[ پیام]
اینک این من و این شب و این عالم بی انتهای خواب. روحم را به دیارت می فرستم تا جسمم را مرهمی بر خستگیهایش باشد. اینک این من و یه آسمون ستاره تا سر بر بالش ماه گذارده و با لای لای گردش ستارگان ابدی، به دیارت کوچ نمایم. اینک، این من و خستگی و خواب.
 یکشنبه 86 دی 2 , ساعت 3:10 صبح |[ پیام]
من میرم بخوابم. می‏شه اون تیکه از سقف که بالای سر منه رو بفرستی پایین؟ بی زحمت همراه با اذان صبح این کار رو بکن؛ که مُردنم یه جورایی همچین توی لحظات ملکوتی باشه. 
 یکشنبه 86 دی 2 , ساعت 3:10 صبح |[ پیام]

راستی! تو که من رو می‏شناسی! حرف مفت زیاد می‏زنم. البته منظورم این نیست که عذاب این حرفام رو بهم هدیه نکنی. خیلی وقته حتا به آتیشتم راضی‏ام؛ آخه مامانم گفته وقتی می‏بینی اونی که بیش‏تر از همه ازش انتظار داشتی بدتر از همه می‏شه، خودت رو بزن به احمقی.


 یکشنبه 86 دی 2 , ساعت 3:7 صبح |[ پیام]

می‏دونی که؟ من چند وقته خیلی حسودم. خیلی. به همه حسودی‏م میشه. حتا به گربه‏ی نداشته‏ی خودم. اما الان به اونی که اون پایین یه چیزایی نوشته حسودی‏م شد.


 یکشنبه 86 دی 2 , ساعت 3:5 صبح |[ پیام]

حکما اگه یه بچه چهار ساله به خاطر کتک خوردن از مامانش باهاش قهر کنه، باید مامانه رو دار زد؛ چون دست کم عُرضه نداشته به بچه ش بفهمونه که کتک می تونه از سر دلسوزی باشه. یاعلی مددی!


 یکشنبه 86 دی 2 , ساعت 3:2 صبح |[ پیام]
<   <<   86   87   88   89   90   >>   >