یه بار شد بیای اشکام رو پاک کنی؟ فقط یه بار. نه! می دونم خیلی احمقم. یا شاید پررو ام. یا شاید یه پرروی احمق. یه کسی که هر غلطی خواسته کرده و باز دلش رو به تو خوش کرده. دست کم یه کاری کن خفه خون بگیرم.
یکشنبه 86 دی 2
, ساعت 2:44 صبح |[ پیام]
یه بار شد بیای بگی گرچه هیچ ارزشی نداری اما نمیتونم ولت کنم؟
یکشنبه 86 دی 2
, ساعت 2:43 صبح |[ پیام]
یه خرده فکر کن. ببین یه بار اومدی بهم دلداری بدی؟ یه بار شد بیای دلم رو خوش کنی؟ یه بار شد بیای بگی دارمت؟ یه بار شد بگی با اینکه خیلی خری اما بازم حواسم بهت هست؟
یکشنبه 86 دی 2
, ساعت 2:42 صبح |[ پیام]
ببین! دست کم بهم کمک کن بفهمم هر غلطی کرده م تا حالا، تقصیر خودم بوده و به هیچ کس دیگه ای ربط نداشته؛ دست کم بهم کمک کن دیگه الکی به کسی دلم رو خوش نکنم.
یکشنبه 86 دی 2
, ساعت 2:41 صبح |[ پیام]
غافل از این که یه عمره داری این حرفام رو می شنوی و عین خیالت هم نیست؛ انگار کن دارم برات جک می سازم؛ خنده دارم نه؟! حکما هستم؛ اون علامت تعجب هم اضافیه.
یکشنبه 86 دی 2
, ساعت 2:40 صبح |[ پیام]
یعنی بدی های من در حق تو بیشتر از بدی های اون در حق منه؟ حتا اگه جوابت مثبت باشه، تحمل تو با تحمل من ... . میدونی؟ تقصیر من اینه که نمی گیرم بتمرگم. مشکل من اینه که فکر می کنم با این حرفا می تونم دلتُ یه تکون بدم.
یکشنبه 86 دی 2
, ساعت 2:39 صبح |[ پیام]
حکما اگه یه گربه داشته باشم، نمیزارم گرمای تنم اذیتش کنه...
یاعلی مددی!
یاعلی مددی!
یکشنبه 86 دی 2
, ساعت 2:34 صبح |[ پیام]
با دو کلمه اضافه بر 5 خط چه باید کرد؟؟ اصلا من که ندیدمش؟؟(یاد پینوکیو به خیر) شما هم سعی کنین نبینینش. همین.
یکشنبه 86 دی 2
, ساعت 2:33 صبح |[ پیام]
من هم از اون شبا می خوام؛ همین شبایی که این پایین اومده؛ تو از من خوشت نمیاد؛ می دونم.
یکشنبه 86 دی 2
, ساعت 2:33 صبح |[ پیام]