غرقم توی خاطرهها.
خاطرهها که نه! شاید بشود گفت خاطرهشعرها.
خاطرهها که نه! شاید بشود گفت خاطرهشعرها.
سه شنبه 86 آذر 20
, ساعت 2:12 عصر |[ پیام]
هاو کَن آی سی اوریثینگ بیوتیفول وید دیس دارک سانگلسیز؟!
سه شنبه 86 آذر 20
, ساعت 2:11 عصر |[ پیام]
یاد جناب داور افتادهام که میگفت: گاهی شرایطی پیش میآید که آدم دلش میخواهد به کسی بگوید: من... گور بابای داور!
سه شنبه 86 آذر 20
, ساعت 2:8 عصر |[ پیام]
اوکی. بات یوُ کَن سی اِوری تینگ بیوتیفول. اوکی؟؟؟ آندرستند؟؟
سه شنبه 86 آذر 20
, ساعت 2:8 عصر |[ پیام]
از یک صحرای پر تیغ رد میشوی؛ با یک لباس حریر و بلند...
چه قدر سخت است که دامان لباست به تیغها گیر نکند.
چه قدر سخت است که دامان لباست به تیغها گیر نکند.
سه شنبه 86 آذر 20
, ساعت 2:5 عصر |[ پیام]
خدایا عمر گل عمر حباب است
اسیر باد یا نقشی بر آب است...
اسیر باد یا نقشی بر آب است...
سه شنبه 86 آذر 20
, ساعت 2:0 عصر |[ پیام]
اینم باباشه... که خالیه جاش
رفته به جبهه... خدا به همراش
رفته به جبهه... خدا به همراش
سه شنبه 86 آذر 20
, ساعت 1:33 عصر |[ پیام]
تو بنویس، موج منفی بنویس، عصبانیت بنویس، اصلا بمیر و بنویس!
سه شنبه 86 آذر 20
, ساعت 1:21 عصر |[ پیام]