سفارش تبلیغ
صبا ویژن
به من میگه: فقط مگه باید توی دسته ها بری...شاید ثواب همین جا نسشتن بیشتر باشه....
ولی نه برای حسین هر کاری هم که بکنیم باز هم کمه.
 جمعه 86 دی 28 , ساعت 11:28 صبح |[ پیام]
چقدر دوست داشتم منم الان میون دسته های عزاداری بودم. ولی نمی دونم چرا الان اینجا نشستم و دارم...
اصلا اگه این جا هم نشینم شرایط طوریه که نمی تونم برم. بازم خوبه این جا هست.
 جمعه 86 دی 28 , ساعت 11:27 صبح |[ پیام]

همه برای عزاداریش رفتند ولی نمی دونم این جوری هم درسته یا نه...
داداشم دیشب می گفت: یکی اومد کنارش؛ نزدیک شام دادن بود و یه کم سینه زد و....


 جمعه 86 دی 28 , ساعت 11:25 صبح |[ پیام]
اَلسَّلامُ عَلَی الشَّیبِ الخَضیب و عَلَی الخَدِّ التَّریب/ سلام بر آن محاسن از خون خضاب شده و سلام بر آن گونه فتاده بر خاک.

 جمعه 86 دی 28 , ساعت 11:24 صبح |[ پیام]
این قسمت از زیارت ناحیه مقدسه، بدنم رو به لرزه میندازه./ التماس دعا.
 جمعه 86 دی 28 , ساعت 11:24 صبح |[ پیام]
                        

.Ok. Thanks                        


 جمعه 86 دی 28 , ساعت 11:22 صبح |[ پیام]

با دل مومنان چه کرده است حسین، که پیر و جوان، مومن و جوانهای.... برایش عزادار شده اند....با همه ی سختی ها


 جمعه 86 دی 28 , ساعت 11:21 صبح |[ پیام]
الان یک دسته داره از جلوی خونمون رد میشه....
ای خدا؛ چقدر با عشق و با احساس در این هوای سرد، زنجیر می زنند.
 جمعه 86 دی 28 , ساعت 11:19 صبح |[ پیام]
وای، اینجا چه خبره. یه لحظه اومدم، فکر کردم اشتباه وارده یک وبلاگه خارجکی شدم.
 جمعه 86 دی 28 , ساعت 11:5 صبح |[ پیام]

You just helped me... and everything will be OK. God willing


 جمعه 86 دی 28 , ساعت 10:31 صبح |[ پیام]
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >