از هزاران یک نفر اهل دلند....
ما بقی تندیسی از آب و گل اند...
ما بقی تندیسی از آب و گل اند...
پنج شنبه 86 دی 6
, ساعت 10:45 عصر |[ پیام]
دیشب تو کافه بارون یاد بچهگیترهام افتادم.
هی یادش بخیر.
هی یادش بخیر.
پنج شنبه 86 دی 6
, ساعت 10:45 عصر |[ پیام]
لحظات را طی کردم تا به خوشبختی برسم...
اما وقتی رسیدم، فهمیدم خوشبختی همان لحظات بود....
اما وقتی رسیدم، فهمیدم خوشبختی همان لحظات بود....
پنج شنبه 86 دی 6
, ساعت 10:43 عصر |[ پیام]
حیفه «زلف بر باد نده تا مدهی بر بادم»
ادای پس مدرنن در میاره بی خودی
پنج شنبه 86 دی 6
, ساعت 10:41 عصر |[ پیام]
مبهم نوشتن هم حال و هوای خودش رو داره ها...
منم یه بار تجربه کردم....خیلی برای خوده آدم شیرینه...
منم یه بار تجربه کردم....خیلی برای خوده آدم شیرینه...
پنج شنبه 86 دی 6
, ساعت 10:40 عصر |[ پیام]
خب راس میگه دیگه...درسته در قالبه طنز بود ولی...
ولی خیلی مهمه...وقتی بهش حسابی فکر کردم، دیدم، ای کاش در برخورد اول..هیچی..همون...
ولی خیلی مهمه...وقتی بهش حسابی فکر کردم، دیدم، ای کاش در برخورد اول..هیچی..همون...
پنج شنبه 86 دی 6
, ساعت 10:39 عصر |[ پیام]
دیشب گفت: این خیلی مهمه...و همیشه یادت باشه...برخورد اول خیلی مهمه..خیلی..
خیلی باید حواسمون رو جمع کنیم...و البته باید همیشه صادق باشیم!!!این درسته...
خیلی باید حواسمون رو جمع کنیم...و البته باید همیشه صادق باشیم!!!این درسته...
پنج شنبه 86 دی 6
, ساعت 10:38 عصر |[ پیام]
راستی. خانم دکتر تجویز کرد باید تا شش ماه تو خیابون عینک دودی بزارم.
فردا نگی ای بچه آبودانیه برا مو قپی اومده ها. کاکو خود خانم دکتر تجویز کرد.
پنج شنبه 86 دی 6
, ساعت 10:28 عصر |[ پیام]