باید رفت. باید خوابید. باید صبح بیدار شد. باید چشمها را بست. تا صبح بتوان سر وقت باز کرد.
یه چیزی بگم؟
چهارشنبه 86 آذر 21
, ساعت 1:39 صبح |[ پیام]
من افغانستان دوست دارم.
امشب یه وبلاگ افغانی دیدم؛ کلی حال کردم...
برم بخوابم.
چهارشنبه 86 آذر 21
, ساعت 1:39 صبح |[ پیام]
اوه ببخشید. نسکافه نبود؛ انگاری.
کاپوچینو میخورییییییییم.
کاپوچینو میخورییییییییم.
چهارشنبه 86 آذر 21
, ساعت 1:6 صبح |[ پیام]
اولین باری که فهمیدم میشود توی این ظرف شیشهایها تخممرغ نیمرو کرد، رسما شاخ در آوردم.
حالا توی همان ظرف قرمهسبزی داغ می کنم؛ آنهم با فلفل فراوان.
چهارشنبه 86 آذر 21
, ساعت 1:2 صبح |[ پیام]