چه کسی بود خواهش می‏کرد نرو!
 چهارشنبه 86 آذر 21 , ساعت 1:45 صبح |[ پیام]
شیطونی بسه! بریم بخسبیم.
 چهارشنبه 86 آذر 21 , ساعت 1:44 صبح |[ پیام]

به قول یزدیا:
بریم کله بلیم.
!


 چهارشنبه 86 آذر 21 , ساعت 1:44 صبح |[ پیام]
فردا روز خوبی خواهد بود؛ آیا؟
 چهارشنبه 86 آذر 21 , ساعت 1:43 صبح |[ پیام]
دوست دارم یه بار دیگه هم بگم. افغانستان دوست دارم.
 چهارشنبه 86 آذر 21 , ساعت 1:43 صبح |[ پیام]
ها؟
 چهارشنبه 86 آذر 21 , ساعت 1:42 صبح |[ پیام]

باید رفت. باید خوابید. باید صبح بیدار شد. باید چشم‏ها را بست. تا صبح بتوان سر وقت باز کرد.
یه چیزی بگم؟


 چهارشنبه 86 آذر 21 , ساعت 1:39 صبح |[ پیام]

من افغانستان دوست دارم.
امشب یه وبلاگ افغانی دیدم؛ کلی حال کردم...
برم بخوابم.


 چهارشنبه 86 آذر 21 , ساعت 1:39 صبح |[ پیام]
اوه ببخشید. نسکافه نبود؛ انگاری.
کاپوچینو میخورییییییییم.
 چهارشنبه 86 آذر 21 , ساعت 1:6 صبح |[ پیام]

اولین باری که فهمیدم می‏شود توی این ظرف شیشه‏ای‏ها تخم‏مرغ نیم‏رو کرد، رسما شاخ در آوردم.
حالا توی همان ظرف قرمه‏سبزی داغ می کنم؛ آن‏هم با فلفل فراوان.


 چهارشنبه 86 آذر 21 , ساعت 1:2 صبح |[ پیام]
<   <<   86   87   88   89   90   >>   >