سفارش تبلیغ
صبا ویژن
نمی دونم موسیقی اینک راه افتاده یا نه؟
نمی دونم بالاخره مدیر اینجا معلوم شد یا نه؟
نمی دونم مدیر«نداریم» آدم است یا فرشته؟
 دوشنبه 86 اسفند 6 , ساعت 1:25 صبح |[ پیام]
بی خوابی اگه به سر آدم بزنه ، خیلی بده.حالا باز خوبه اینک زنده هست و گرنه...
 دوشنبه 86 اسفند 6 , ساعت 1:23 صبح |[ پیام]
تنهایی بد کوفتیه.به خصوص اگه حرف داشته باشی برای زدن.اونوقت باید دنبال گوش شنوا بگردی.ولی آخه این موقع شب از کجا بیاریم اون گوش را؟
 دوشنبه 86 اسفند 6 , ساعت 1:21 صبح |[ پیام]
تنهایی حتا نفس هم نمیشه کشید. چه برسه به حرف زدن.

 دوشنبه 86 اسفند 6 , ساعت 1:19 صبح |[ پیام]
اسم امامزاده چی بود؟ حسین بود اسمش. ولی بهش میگن شاز ّه حسین!

 دوشنبه 86 اسفند 6 , ساعت 1:15 صبح |[ پیام]
سلام...با شما هستم.حالتون خوبه؟ شما هم تنهایی دارین می‏نویسین؟یه جوری دارین حرف می‏زنین که انگار با کسی هستین.
 دوشنبه 86 اسفند 6 , ساعت 1:14 صبح |[ پیام]
آها یادم اومد. یه چک پول داشتم؛ کارت شناسایی هم نداشتم. رفتیم پارک ملت که جلوتر بود. همون که کنارش یه هتله. اونجا چک پول رو پولش کردیم؛ بعد برگشتیم بانک ملی. آخه من چقدر آی کیو ام!

 دوشنبه 86 اسفند 6 , ساعت 1:13 صبح |[ پیام]
بانک ملت بود فکر کنم. نه. صادرات بود. همون که بعد از اون کادوییه ست. اول خیابون زند. آره صادرات بود. البته هنوز شک دارم. ملی بود. گفتی شبیه تو بود.

 دوشنبه 86 اسفند 6 , ساعت 1:11 صبح |[ پیام]
سلام...کسی اینجا هست؟
 دوشنبه 86 اسفند 6 , ساعت 1:11 صبح |[ پیام]
یکی نیست بهم بگه .اصلا خودت می‏تونی بری اردو یا نه؟اصلا می‏ذارن بری اردو؟ بعد برای بچه هات مجوز بگیر!!!
 دوشنبه 86 اسفند 6 , ساعت 1:10 صبح |[ پیام]
<   <<   26   27   28   29   30   >>   >