صبح می خوای بری دانشگاه یکی از رفیقاتو می بینی. میگه هوا به این خوبی حیف نیست با ماشین بریم؟ بیا از کنار رودخونه آروم آروم پیاده بریم!
از سی وسه پل تآآآآآ پل بزرگمهر پیاده میرید!
یکشنبه 86 اسفند 5
, ساعت 9:14 عصر |[ پیام]
قهر قهر قهر . می خواستم اونقدر قوی بودم که باهات قهر کنم . زورم بهت نمی رسه . زورم به خودم نمی رسه.
یکشنبه 86 اسفند 5
, ساعت 6:50 عصر |[ پیام]
این مثنوی طاقدیس عجب کتابیه . از معراج السعادهی نویسنده اش بهتره
یکشنبه 86 اسفند 5
, ساعت 6:45 عصر |[ پیام]
بین امشب و دیشب چه فرقی هست؟ به این فکر می کنم که چقدر متغیریم
یکشنبه 86 اسفند 5
, ساعت 6:38 عصر |[ پیام]
نگرانی نداره من حالم خوبه دیشب اینقدر نوشتم که امروز خالیه خالیم. چقدر خدایا ازت دور شدم؟
یکشنبه 86 اسفند 5
, ساعت 6:30 عصر |[ پیام]
دست خودش نبود؛ وقتی از خواب بیدار میشد لبخند میزد. بچهها برای این که بیدارش کنند مسابقه میدادند.
یکشنبه 86 اسفند 5
, ساعت 1:13 عصر |[ پیام]