امروز توی مسیر مدرسه تا دفتر، شلوارم رو گرفته بودم که روی زمین کشیده نشه و خیس بشه! امان از شلوار بلندِ پاچه گشاد!
پنج شنبه 86 دی 13
, ساعت 1:8 صبح |[ پیام]
الاهی به مستان میخانه ات
به عقل آفرینان دیوانه ات...
به عقل آفرینان دیوانه ات...
پنج شنبه 86 دی 13
, ساعت 12:54 صبح |[ پیام]
چه لذتی داره به وبلاگ یه خانم کوچولوی 6-7 ساله سر بزنی و براش کامنت بنویسی؛ بعدش توی نوشته ی بعدی ببینی از تو اسم برده!
پنج شنبه 86 دی 13
, ساعت 12:46 صبح |[ پیام]
می دونی چند وقته ندیدمت؟ می دونی چند وقته بوی گیسوی تو را نشنیده ام؟ تحملم چقدر زیاد شده...
چهارشنبه 86 دی 12
, ساعت 12:35 عصر |[ پیام]
والا من که هنوز چهارده سالم نشده؛ اما وقتی بارون میاد یا ... مث یه بچه مدرسه ای ... دلم غنج میره. احتمالا اولین بار بود توی تمام عمرم که از کلمه مقدسه غنج استفاده کردم!
چهارشنبه 86 دی 12
, ساعت 12:25 عصر |[ پیام]
اما می دونم یه چیزایی میتونه باشه که حتا خود آدم هم نتونه به زبون بیاره؛
چهارشنبه 86 دی 12
, ساعت 1:19 صبح |[ پیام]