پانصدتومان وجه رایج مملکت میدهیم و یک سیدی میخریم؛ میشویم آرشیتکت.
دوشنبه 86 آذر 26
, ساعت 3:36 عصر |[ پیام]
نهار. نهاااااااااااار.
با لحن پیر مردی خوانده شود که روبروی پاساژ حضرتی، سر ظهرها جیغ میکشد « نٍهااااار ن ٍ هاااااااااااااااااااااااااااااار»
با لحن پیر مردی خوانده شود که روبروی پاساژ حضرتی، سر ظهرها جیغ میکشد « نٍهااااار ن ٍ هاااااااااااااااااااااااااااااار»
یکشنبه 86 آذر 25
, ساعت 1:26 عصر |[ پیام]
وقتی فارس نیوز باز میکنم، دلم برای بازتاب تنگ میشود.
یکشنبه 86 آذر 25
, ساعت 1:22 عصر |[ پیام]
دو هفتهاست میخوام داستان بنویسم ولی نمیتونم.
من یک آدم تنبل بلفطره هستم.
من یک آدم تنبل بلفطره هستم.
یکشنبه 86 آذر 25
, ساعت 10:50 صبح |[ پیام]
با عقل، آبٍ عشق به یک جو نمیرود
بیچاره من که ساخته از آب و آتشم
«شهریار»
شبکهی دو میز گرد عقل و عشق داشتند!!!!
بیچاره من که ساخته از آب و آتشم
«شهریار»
شبکهی دو میز گرد عقل و عشق داشتند!!!!
یکشنبه 86 آذر 25
, ساعت 12:36 صبح |[ پیام]
یکنفر هست که تا الان نتونستم از رفتار و کردار و منش و اخلاق و ... ایراد بگیرم.
کاش میتونستم ازش گاف بگیرم. کاش میتونستم ازش یه کار بد ببینم که دیگه اینقدر برام مقدس نباشه.
کاش میتونستم ازش گاف بگیرم. کاش میتونستم ازش یه کار بد ببینم که دیگه اینقدر برام مقدس نباشه.
شنبه 86 آذر 24
, ساعت 6:22 عصر |[ پیام]
دیروز دایی یک چیزهایی میگفت که الآن میفهمم.
میگفت خیال کردی جوونی خیلی زور داری.
آآآآخ کمرم
میگفت خیال کردی جوونی خیلی زور داری.
آآآآخ کمرم
شنبه 86 آذر 24
, ساعت 1:10 عصر |[ پیام]
هزار دست، پراز خواهشند و گوش به زنگ
که آن انارترین روز چیدنش برسد
براین مشام و براین جان چه می شود یارب
نسیمی از چمنش بویی از تنش برسد
به خاطر وجدان و اخلاق و کپی رایت و چیز های دیگر «سعید بیابانکی»
که آن انارترین روز چیدنش برسد
براین مشام و براین جان چه می شود یارب
نسیمی از چمنش بویی از تنش برسد
به خاطر وجدان و اخلاق و کپی رایت و چیز های دیگر «سعید بیابانکی»
شنبه 86 آذر 24
, ساعت 9:6 صبح |[ پیام]