لی فی کلّ الاحوال رئوفا
فی کلالاحوال…
حتی اون موقع هم که گناه میکنم..
خواهم گفت: «اداره ثبت احوال»!
افکاری که درست یااشتباه به طور آنی به ذهنم هجوم میآورند و اگر «اینک» نشوند، به همان سرعت که آمدهاند خواهند رفت.
الآن میبینم «ظلم به خود» مصادیق متعددی میتونه داشته باشه.
یکیش محروم کردن خود از هدایته...
کوچکتر که بودم، وقتی در دعای کمیل میخواندم «ظلمت نفسی» همهاش فکر میکردم که معنیاش این میشود که من یک گناهی کردهام، بعد تو به خاطر آن گناه منو محروم کردی، پس در حقیقت من به خودم ظلم کردم!
آنجا شقایق ها همه رنگ جنون دارند...
پ.ن: دلم هوای خاک پاک جنوب کرده است
قد کشیده دستهامان سمت فرداهای روشن...
پ.ن:کاشکی خودمون هم عرضه داشتیم پرواز کنیم سوی همان فرداهای روشن!!!
آخ! چقدر خسته شده بودم. سرمو که گذاشتم زمین اصلا نفهمیدم چطور خوابم برد.
بنده خدا رفیقم که دیگه باید از پا افتاده باشه!!!
دارم میرم بیرون. اصلا بهش فکر نکرده ام. شاید هر چه باداباد...
امّا: «و من یتوکل علی الله فهو حسبه...»