زارع دایرةالمعارف جک بود. اما من حتا دو سه تا جک هم بلد نبودم هیچ وقت. الی یومنا هذا!
چهارشنبه 86 آذر 28
, ساعت 1:2 صبح |[ پیام]
سلمانی مث حامد احسان بخشه. ساکت و خاموش و تودار و ...
چهارشنبه 86 آذر 28
, ساعت 12:59 صبح |[ پیام]
وقتی خبر خوش رو بهشون دادم؛ نمیدونم اما احساس کردم همه شون ذوق کردن.
چهارشنبه 86 آذر 28
, ساعت 12:50 صبح |[ پیام]
به قیوم گفتم یادته چقدر در به در بودی؟ یه خرده سرخ شد. اما برای این که در بره گفت هنوز هم در به دریم.
چهارشنبه 86 آذر 28
, ساعت 12:50 صبح |[ پیام]
امشب کلی یاد سه چهار سالی کردیم که الان دیگه تموم شده بود؛ از گل پوچ های شب امتحان، از خواب های من؛ از دویدن های قیوم توی سالن؛ از خندیدن هاش.
چهارشنبه 86 آذر 28
, ساعت 12:49 صبح |[ پیام]
یادش به خیر. تا قبل از دبیرستان خیلی کم حوصله و زودجوش بودم. اینقدر سرم غر زدن و تنبیهم کردن که کم کم آروم و ساکت شدم. اما همه چی از سه چهار سال پیش به این طرف برعکس شد. حالا که فکرش رو می کنم می بینم... . چیزی نمی بینم.
چهارشنبه 86 آذر 28
, ساعت 12:47 صبح |[ پیام]