من اگه گربه م حتا از روی قصد سر تا پام رو خیس کثافت می کرد نمی تونستم حتا دستم رو روش بلند کنم. لابد من خیلی خُلم. حتما همین طوره...
یکشنبه 86 دی 2
, ساعت 2:58 صبح |[ پیام]
حرفای من نتیجه ای جز اتیش نداره. شکی ندارم. بازم التماس دعا دارید؟
یکشنبه 86 دی 2
, ساعت 2:56 صبح |[ پیام]
آن ها که حرف های تو را می زنند می گویند تو حق داری دستور بدهی؛ می گویند حق داری هر چیزی بخواهی. اما نگفته بودند ممکن است به حرف های خودت عمل نکنی. من باید چیکار کنم که گول خورده م؟ یا باید اونا رو جریمه کنی یا خودت جبران کنی. منتظر هم نمی خوام بمونم.
یکشنبه 86 دی 2
, ساعت 2:55 صبح |[ پیام]
لابد میخواهی بگویی به درک که اشک ریختی. اشتباه نکن! خودت گفتی. قراردادی بود که خودت نوشته بودی؛ حتا نیازی به امضای من هم ندیدی. خودت گفته بودی؛ خودت. من اهل صبر کردن نیستم؛ تا کی می خواهی زیر همه چیز بزنی؟
یکشنبه 86 دی 2
, ساعت 2:53 صبح |[ پیام]
گریههای من تئاتر نبود که بیایی و بنشینی و تماشا کنی و بروی. گریههای من برای لرزاندن دل تو بود؛ دلت اگر میلرزید مزدی نمیخواستم، اما حال باید هزینهاش را بدهی.
یکشنبه 86 دی 2
, ساعت 2:52 صبح |[ پیام]
دل کندن و رفتن پیش تو آسان بود
روزی به من گفتی دیگر نمیمانم
گفتم که میمیرم، گفتی که میدانم...
باور نمیکردم هرگز جدایی را
آن آمدن با عشق؛ این بیوفایی را...
یکشنبه 86 دی 2
, ساعت 2:49 صبح |[ پیام]
خیلی بیمعرفتی. اگه گربه داشتم همیشه هواش رو داشتم اما اگه اینجوری باهام حرف میزد هر کاری میخواست براش می کردم. دستکم به اندازه قوانین حمایت از حقوق حیوانات بهم توجه کن. ببین! من خیلی گاوم. راضیام با من معامله گاو کنی. به خدا راضیام.
یکشنبه 86 دی 2
, ساعت 2:47 صبح |[ پیام]
یه بار شد بیای اشکام رو پاک کنی؟ فقط یه بار. نه! می دونم خیلی احمقم. یا شاید پررو ام. یا شاید یه پرروی احمق. یه کسی که هر غلطی خواسته کرده و باز دلش رو به تو خوش کرده. دست کم یه کاری کن خفه خون بگیرم.
یکشنبه 86 دی 2
, ساعت 2:44 صبح |[ پیام]
یه بار شد بیای بگی گرچه هیچ ارزشی نداری اما نمیتونم ولت کنم؟
یکشنبه 86 دی 2
, ساعت 2:43 صبح |[ پیام]
یه خرده فکر کن. ببین یه بار اومدی بهم دلداری بدی؟ یه بار شد بیای دلم رو خوش کنی؟ یه بار شد بیای بگی دارمت؟ یه بار شد بگی با اینکه خیلی خری اما بازم حواسم بهت هست؟
یکشنبه 86 دی 2
, ساعت 2:42 صبح |[ پیام]